وقتی کودک بودیم تصور می کردیم آینده روشن، قابل پیش بینی و قابل تعیین است. وقتی از کودکی سوال می کنیم که در آینده چه شغلی را انتخاب خواهد کرد، پاسخ او ساده و روشن خواهد بود: پلیس، خلبان، دکتر و غیره. اما به تدریج که کودکی بزرگتر می شود، با موقعیت ها، تصمیم گیری ها و انتخاب هایی روبرو می شود که قبلاهرگز با آنها سر و کاری نداشته است.
برخلاف تصور بسیاری از افراد، دانشگاه همه چیز را راجع به کار و حرفه و بازار به ما نخواهد آموخت. در واقع بسیاری از دانشجویان درس ها را تنها به صورت نظری می آموزند و وقتی فارغ التحصیل می شوند از آمادگی لازم برای ورود به عرصه کار برخوردار نیستند.
در اینجا به 10 واقعیت می کنیم که آنها را در دانشگاه نمی آموزیم، و تنها بر اثر تجربه و رویارویی با واقعیت کار به آنها پی می بریم:
1. مجبور نیستید خود را به رشته ای که خوانده اید محدود کنید.
اگر رشته تحصیلی شما در دانشگاه روزنامه نگاری بوده است، ممکن است تصور کنید تنها گزینه شما روزنامه نگاری است. ولی مطمئنا با توجه به مهارت های ارتباطی قدرتمندی که در دانشگاه کسب کرده اید، می توانید در شغل هایی مانند بازاریابی، مسئول روابط عمومی و غیره موفق باشید. این شغل ها به تجربه شما خواهند افزود.
2. بسیاری از کارفرمایان اهمیت چندانی برای مدرک شما قائل نیستند.
بر خلاف تصور بسیاری از افراد، کارفرمایان زیادی وجود دارند که اهمیتی نمی دهند کجا درس خوانده ایم یا رشته مان چه بوده است. آنچه برای آنها مهم است مهارت های ماست، اینکه چقدر در کار موردنظرمان مهارت داریم. تجربه نیز یکی از عواملی است که کارفرمایان به آن اهمیت می دهند. وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل می شویم، تجربه کار نداریم و رزومه کاریمان خالی است. در چنین شرایطی کارآموزی و فعالیت های داوطلبانه راهی برای کسب تجربه هستند.
3. بعضی کارفرمایان حتی از شما مدرک نمی خواهند.
این حرف برای کسانی که چند سال وقت خود را در دانشگاه سپری کرده اند چندان خوشایند نیست، ولی واقعیت دارد. برای بسیاری از مدیران مهارت، تجربه و استعداد مهم تر از مدرک دانشگاهی است. اگرچه مدرک دانشگاهی مسلما در موفقیت افراد موثر است، ولی جاده موفقیت تنها از دانشگاه نمی گذرد.
4. شغل هایی وجود دارد که به رشته شما مربوطند ولی هرگز نامشان را هم نشنیده اید.
همه دانشجویان در طول تحصیلات خود با شغل های مربوط به رشته تحصیلشان آشنا می شوند و به آنها فکر می کنند، ولی دامنه شغل های مربوط به یک رشته گسترده تر از چیزی است که فکر می کنیم. مثلا اگر رشته کسی زبان انگلیسی باشد، علاوه بر ترجمه و تدریس، می تواند به کار انتشار و ویرایش رو بیاورد.
5. نمره ها مهم نیستند.
احتمال اینکه کارفرما از شما کارنامه بخواهد تا نمره هایتان را چک کند بسیار کم است. البته این واقعیت نباید دانشجویان را از تلاش برای گرفتن نمره های خوب منصرف کند، ولی واقعیت این است که اکثریت قریب به اتفاق کار فرمایان به نمره اهمیت نمی دهند.
6. اهمیت روابط را فراموش نکنید.
از روابط خود با دوستان و سایر فارغ التحصیلان نهایت استفاده را ببرید. با آنها مشورت کنید و از آنها در مورد فرصت های شغلی بپرسید. با استادان خود صحبت کنید و از آنها مشاوره بخواهید.
7. بعضی رشته ها پول سازترند.
این یک حقیقت مسلم است که قبل از انتخاب رشته باید در نظر گرفته شود. اگر درآمد برایتان مهم است، دقت کنید رشته تحصیلی خود را تنها بر حسب علاقه خود انتخاب نکنید.
8. دانشگاه شما را برای یک شغل آماده نمی کند.
آنچه شما را برای کار آماده می کند دانشگاه نیست، بلکه تجربه است. و البته برای یافتن یک شغل به تجربه نیاز داریم. این یک سیکل معیوب است که خود شما باید راه حل خاص خود را برای آن پیدا کنید.
9. کارفرمایان آموزش به شما را وظیفه خود نمی دانند.
دقیقا به همین دلیل است که اکثر آنها تمایلی به استخدام کسانی که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده اند ندارند. بنابراین به خودتان لطفی بکنید و در طول دوران تحصیل یک یا دو دوره کارآموزی بگذرانید تا بعد از فارغ التحصیلی دیگر نگران تجربه کاری نباشید.
10. اشکالی ندارد اگر نظرتان عوض شود.
بسیاری از فارغ التحصیلان پس از فارغ التحصیلی، ورود به عرصه کار یا حتی در بدو ورود به دانشگاه به این نتیجه می رسند که این آن چیزی نیست که می خواسته اند. هیچ اشکالی ندارد (به شماره 1 مراجعه کنید). لزومی ندارد همه چیز را از اول شروع کنید و در رشته دیگری تحصیل کنید، کافی است ذهنتان را باز کنید و به گزینه های دیگری فکر کنید که به رشته تحصیلیتان مربوط هستند.