«مدالآوران مسابقه جهانی مهارت -مسابقهای که در دنیا همسطح جام جهانی یا المپیک دانسته میشود- در ایران نخبه بهحساب نمیآیند»؛ این را سه نفری میگویند که امسال در بخشهای فناورانه این مسابقه مدالهای نقره، برنز و نشان افتخار بهدست آوردهاند. پارسا یوسفی، برنده مدال نقره در زمینه رشته مدیریت سیستمهای تحت شبکه، مهیار جباری، برنده مدال برنز رشته راهکارهای نرمافزاری برای تجارت و حسین مکتوبیان، دارنده نشان افتخار در حوزه فناوریهای وب هرکدام فقط 22سال دارند. از 15-16سالگی، کمی قبلتر یا بعدتر شروع به آموختن این مهارتها کردهاند. گفتوگو با آنها، کمی بعد از مراسمی انجام شد که سرپرست یکی از بخشهای سازمان فنی و حرفهای در یکی از شرکتهای حوزه خدمات ابری از آنها تجلیل کرد. گفتوگو با مدالآوران مهارت درباره همهچیز است؛ از داستان رسیدن آنها به این مسابقات و نوع مهارتی که کسب کردهاند تا برنامههایشان برای آینده و آنچه در ذهنشان از چشمانداز 03سالگی ترسیم کردهاند.
مسابقات جهانی، از صفر تا صد
مسابقات ملی مهارت یا آنطور که در جهان رایج شده، World Skills competitions برنامهای است که از سال 1954(1333) با تأکید بر اهمیت مهارت در جهان برگزار شد. این مسابقات هر دو سال یکبار افراد ماهر از 63کشور عضو را دور هم جمع میکند تا مهارتهایشان را که پشتوانه تئوری هم دارد، در بوته آزمایش بگذارند. امسال چهل وپنجمین دوره این مسابقه در شهر کازان روسیه برگزار شد و 1350نفر در آن شرکت کردند. در این مسابقه، به هرکس بنا به رشتهای که دارد، یک پروژه از پیش تعیین شده داده میشود که مشکلی در داخل آن گنجانده شده است. کار شرکتکننده، مطالعه پروژه، درک مشکل و پیدا کردن راهحل برای آن است. هرچند مسابقه روی آچار بهدستبودن مانور میدهد، اما برای اینکه بتوانید امتیاز لازم را بهدست بیاورید، باید تئوریتان خوب باشد. داوران مسابقه از کارشناسانی هستند که همراه تیمها به مسابقات اعزام شدهاند. در نهایت، هرکس در این مسابقه امتیاز بالای 700 را بهدست بیاورد، مدالآور محسوب میشود.
راه ورود به مسابقات جهانی
متولی این مسابقهها سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور است. از آموزش تا رتبهبندی، برگزاری اردوی آمادگی و بعدتر اعزام افراد علاقهمند از همین کانال صورت میگیرد.
کسانی که بخواهند در این مسابقات جهانی شرکت کنند، معمولا از 17-18سالگی یا زودتر روند آموزش را شروع میکنند و بعد از برنده شدن در مسابقات شهرستانی، استانی و ملی، درصورت بهدست آوردن حد نصاب میتوانند در برنامه جهانی شرکت کنند.
این مسابقه در زمینههای مختلفی از کابینتسازی و طلاسازی تا رشتههای آیتی برگزار میشود و هرسال ایران از شرکتکنندگان آن است. اینطور که شرکتکنندگان حوزه آیتی به همشهری میگویند، معمولا 3 تا 4 سال طول میکشد تا یک نفر بتواند بعد از باختهای متعدد از مرحله نهایی گذر کند.
در نهایت نیز هر نفر فقط یکبار در عمرش امکان شرکت در این برنامه را بهعنوان رقیب خواهد داشت.
مناسب برای کَلکَل
شرکت در این مسابقات و البته، مدال آوردن در آن مسئله خیلی مهمی در دنیا بهحساب میآید؛ آنقدر مهم که امسال ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در برنامهها حاضر بود، رسانههای جهان روند برنامهها را بهصورت زنده پوشش میدادند و تحلیلهای مفصلی هم درباره سطح مسابقات، تعداد شرکتکنندگان ارائه شد. در سوی دیگر، صاحبان کمپانیهای بزرگ و کوچک جهان با پیشنهادهای کاریشان چشم به راه نتایج نهایی بودند تا مغزهای دستبه آچار را با پیشنهادهای کاری وسوسهکننده شکار کنند. به قول پارسا یوسفی، «سرپرست ارشدمان گفت شما به ویروس ورلد اسکیلز مبتلا شدهاید که درمان خاصی هم ندارد». بچهها میگویند، فارغ از اینکه مدال بیاورند یا نه، همین که میتوانند آدمهای جدید را ببینند و با مهارتهای خاص و تازه آشنا شوند، برایشان جذابیت دارد. پارسا میگوید:«محیطش آنقدر جالب بود که دوست دارم در مسابقات بعدی که سال 2021 برگزار میشود، حضور داشته باشم؛ هرچند نمیتوانم در هیچ رقابتی شرکت کنم».
نگاه ایران به رقابت جهانی
چگونگی آمادگی برای مسابقات در هر کشوری متفاوت است. اینطور که بچهها از شنیدههایشان میگویند، در کرهجنوبی کسانی که رتبه آورده باشند را 2 سال در اردوگاه آموزش میدهند و حقوق خوبی برایشان درنظر میگیرند. اگر کسی در مسابقه مدال بیاورد، برایش خودرو و خانه تهیه میکنند. در ایران طبق تجربه بچهها، برندینگ و تبلیغات خوبی دراینباره صورت نگرفته است. این مسابقات کمتر برای دیگران شناختهشده است و در رزومه هم چندان آن را جدی نمیگیرند. بحث رقابت آنچنان در میان بعضی کشورها جدی است که حتی شیوه رقابت و نوع امتیاز گرفتنشان هم فوت و فنهای خاص خودش را دارد.
پارسا یوسفی میگوید: «چینیها مشهور هستند که با صفحهکلیدهای مکانیکیشان اعصاب دیگران را به هم میریزند. فکرش را بکنید در مسابقه حساس چهار ساعته که باید تمرکز کاملی روی کارتان داشته باشید، چند نفر در نزدیکیتان صدای تق و توق دربیاورند».
میخواستند از مدرسه اخراجم کنند!
پارسا یوسفی
22ساله
متولد: هرمزگان
مدال: نقره مدیریت سیستمهای تحت شبکه
چه کار کردهام؟
سناریویی که باید حل کنیم، براساس مشکلی واقعی است که ممکن است در سیستمهای انفورماتیک یک کمپانی رخ بدهد. کار ما پی بردن به این مشکلات و حل آنهاست. بخشهای دیگری مثل پیدا کردن و حل مشکل شبکه نیز داریم. برای اینکه چنین کاری قابل انجام باشد باید فرد در زمینه فعالیتهای اجرایی شبکه و مشکلیابی در برنامههای تحت لینوکس، مایکروسافت و سیسکو اطلاعات دقیقی داشته باشد.
چقدر میارزم؟
اگر فرض کنیم که برای هرکدام از این بخشها دو نفر (یکی برای کار اجرایی و دیگری برای رفع اشکال) نیاز است، یعنی من باید مهارت 6نفر را بلد باشد. اگر بخواهیم از نظر ریالی ارزشگذاری کنیم، هرکدام از افراد در این حوزه حدود 10-15میلیون تومان در ماه حقوق میگیرند.
اولین تجربه کامپیوتری
کامپیوتر یک غول دوستداشتنی بود. گمانم ده ساله بودم که پایش نشستم. یکی دو سال بعد در حوزه شبکه – کاری که الان در آن هستم- آموختن را شروع کردم.
شرط معدل با جنس کار سازگار نیست
زمانی که در دبیرستان تیزهوشان بودم، آنقدر نمرههایم بد بود که میخواستند اخراجم کنند. درگیر مسابقات جهانی شده بودم و راستش، درسم – دستکم در عمومیها و ریاضی- فیزیک آنقدرها بد نبود. اما میگفتند چرا خوب تست نمیزنی. الان هم برای خیلیها حتی در سطح بنیاد نخبگان اینکه معدل بالای 17داشته باشی مزیت مهمتری است تا اینکه در مسابقات مدال بیاوری. غافل از اینکه شرط معدل با جنس کار ما سازگار نیست.
دوست دارم بمانم
در رشتهای که من مدال آوردهام، قبلا چند نفر دیگر هم شرایط مشابهی داشتند اما هیچکدام در ایران نماندهاند. از نظر شخصیتی آدم پیشبر هستم؛ یعنی میخواهم درحالیکه خودم جلو هستم، دیگران را هم جلو ببرم. هنوز به آخر خط نرسیدهام که مجبور باشم از ایران بروم یا بخواهم این کار را بکنم. دوست دارم برای وطنم و کسانی که اینجا هستند، کاری بکنم. بهنظرم، یکی از مهمترین مسائلی که میتواند از رفتن جلوگیری کند، ایجاد شفافیت بیشتر است. این تجربه را در شرکتمان داشتهایم و خیلی در رفتار افراد با هم و تعاملشان مؤثر بوده است.
دانشگاه رفتن بهخاطر سربازی نرفتن!
مهیار جباری
22ساله
محل تولد: کرج
مدال: برنز راهکارهای نرمافزاری برای تجارت
چه کار کردهام؟
سناریویی که به من محول شده بود، ساخت یک نرمافزار حسابداری از صفر تا صد بود. این نرمافزار باید میتوانست دادههایی را دریافت کرده و گزارشهایی را آماده و تنظیم کند. برای اجرای این برنامه 28ساعت زمان داشتم. از طراحی این برنامه تا اجرای خروجی نهایی، رفع اشکال احتمالی در سیستم و… همه با خودم بود و در تمام مدت، مدام مشغول تایپ کردن بودم.
چقدر میارزم؟
برای اینکه چنین کاری قابل انجام شدن باشد، باید دستکم 5نفر در حوزههای مختلفی مثل مدیر پروژه، توسعهدهنده «بکاند»، توسعهدهنده «فرانتاند» و… مشغول کار شوند که حقوق هرکدام در پایینترین سطح 5-6میلیون تومان درماه است. اجرت ساخت یک نرمافزار حداقلی (اگر یک نفر آن را بنویسد) دستکم 20تا 30میلیون تومان است.
اولین تجربه کامپیوتری
هفت سالم که بود میخواستند لوزهام را عمل کنند و من مقاومت میکردم. دستآخر گفتند اگر بگذاری عمل کنیم، برایت کامپیوتر میخریم. همینطور هم شد. در روزهای اول طبعا کار عجیبی با کامپیوتر نمیکردم و اوج شاهکارم، نقاشی کردن بود. اما همان هم 10ساعتی وقتم را میگرفت. بعدتر تدوین فیلم یاد گرفتم و فتوشاپ کردم. از ده سالگی وارد فضای برنامهنویسی شدم.
دانشگاه میروم که سربازی نروم
ترم 11رشته نرمافزار هستم و صادقانه بگویم، فقط بهخاطر فرار از سربازی دانشگاه میروم وگرنه دانشگاه در زندگیام تأثیر منفی گذاشته است. چون چیزی که در آنجا آموزش داده میشوم را بلدم، ساختارش هم عمدتا قدیمی است و چیزی به آدم اضافه نمیکند. دانشگاه وقتی خوب است که مسیر زندگیتان را مشخص کند. برای من که از 14سالگی مسیرم مشخص بوده و تغییری نکرده، دانشگاه کاربردی ندارد.
تصمیم گرفتم بروم
همان زمانی که از مسابقات روسیه برگشتم، تصمیم گرفتم از ایران بروم. وقتی به جایی میروی و برمیگردی، میفهمی دنیا بزرگتر از این حرفهاست. ما همه دوست داریم پیشرفت کنیم و بهنظرم در کشورهای دیگر راحتتر و بهتر میشود جلو رفت. من الان خیلی زحمت میکشم اما تجربهام میگوید، اگر همین زحمت را در جای دیگری بکشم، آینده بهتری دارد. در ایران به اینکه مهارت داشته باشی، اهمیت نمیدهند. از همین مسابقات که برگشتم، از 4 کشور پیشنهاد کار داشتم، از ایران هیچ. همینها آدم را کسل میکند؛ اینکه میدانی کسی دنبالت نیست و اصلا کشف کردن استعدادهایی شبیه تو برایش اهمیت ندارد. من مطمئن هستم، دستکم 100نفر دیگر بهتر از من در ایران وجود دارند اما کشف نشدهاند، چون ساختاری برای کشف و پرورششان وجود ندارد. اینجا معدل آوردن و تست زدن را تشویق میکنند.
با استادهای دانشگاه بحثم میشود!
حسین مکتوبیان 22ساله
متولد: اصفهان
مدالیون افتخار فناوریهای وب
چه کار کردهام؟
برای رشته ما یک پروژه در 7 ماژول طراحی کرده بودند. در نهایت باید یک سایت کوچک طراحی کرده و میساختیم که بتواند محصولی که طراحی شده بود را بفروشد؛ چیزی شبیه یک فروشگاه اینترنتی کوچک با رابط کاربری، پنل مدیریتی و تمام جزئیاتش.
چقدر میارزم؟
در پروژه ساخت و طراحی یک وبسایت کارشناسان مختلفی باید همزمان کار کنند که تعدادشان دستکم به 5نفر میرسد. اگر فرض کنیم هر نفر در سادهترین حالت 6میلیون تومان حقوق بگیرد، یعنی من 30میلیون تومان میارزم. البته این از اجرت ساخت سایت جداست.
اولین تجربه کامپیوتری
چون پدرم حسابدار بود از چهار سالگی با رایانه آشنا بودم، اما معمولا با آن بازی میکردم. اینترنت که آمد همهچیز متفاوت شد. 12سالم بود که یک وبلاگ راهاندازی کردم. بهنظرم رسید بهتر است وبلاگ اختصاصی خودم را داشته باشم. به همینخاطر رفتم سراغ یاد گرفتن طراحی وب و تمام ملزومات آن. تا در نهایت به اینجا رسیدم.
استاد میگوید، کلاس را خودت بچرخان
صرفا به این دلیل دانشگاه رفتهام که سربازی نروم. صادقانه بگویم، اگر کارت معافیت یا پایان خدمت دستم بود، اصلا دانشگاه نمیرفتم. همین الان هم با استادها سر مباحث تخصصی بحثم میشود. مدتی قبل سر یکی از اصول کدنویسی با هم بحث کردیم و دست آخر بهنظر میرسید استاد حرفم را قبول کرده است. بارها پیش آمده که استاد کاری داشته و گفته، فلانی خودت کلاس را بچرخان. یعنی احتمالا تصور کرده من به اندازه او اطلاعات فنی دارم و میتوانم بچهها را قانع کنم.
میروم تا یاد بگیرم
اینجا چیزی برای یاد گرفتن وجود ندارد. از همان زمانی که رشته تحصیلیام را انتخاب کرده بودم، میخواستم بروم. احساس میکنم آنجا فضا برای پیشرفت بیشتر است و البته، منبع یادگیری هم خیلی راحتتر برای آدم فراهم است. انصاف نیست که بهخاطر بعضی شرایط خاص از بقیه عقب بمانیم و آنچیزی که برای دیگران روال عادی زندگی است، برای ما رؤیا باشد.